×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

شیرین تر از عسل

× سلام وصدتا سلام به گلهای آشفته در باد سلام بر سکوت مهتاب سلام برداغی اشک آفتاب سلام بر قاصدکهای سرگردان سلام بر توتنهای صبور سلام به چشمهای مونده به انتظار سلام به دستهای سردوخشکیده دربیابان محبت سلام به جسمهای گمشده در عصر انجماد سلام به امیدهای همنشین با باد سلام به تبسم های غرق شده در غم سلام به خنده های فراموش شده از یاد وسلام به تو عزیزمهربون
×

آدرس وبلاگ من

elaheynaz.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/elaheynaz

نامه خدا به من


سلام دوستان این ادرس وبلاگم تو بلاگفاست مبتونید مطالب اونحاروهم بخونید
saye416.blogfa.com 

نامه خدا به من !!!

امروز صبح که از خواب بیدار شدی، نگاهت می کردم؛ و امیدوار بودم که با من حرف بزنی

حتی برای چند کلمه!

نظرم را بپرسی یا برای اتفاق خوبی که دیروز در زندگی ات افتاد از من تشکر کنی!

اما متوجه شدم که خیلی مشغولی!

 مشغول انتخاب لباسی که می خواستی بپوشی!

 وقتی داشتی این طرف و آن طرف می دویدی تا حاضر شوی فکر می کردم چند دقیقه ای وقت داری که
بایستی و به من بگویی: "سلام"

اما تو خیلی مشغول بودی. یک بار مجبور شدی منتظر بشوی!

 برای مدت یک ربع کاری نداشتی جز آنکه روی یک صندلی بنشینی!

بعد دیدمت که از جا پریدی!

 خیال کردم می خواهی با من صحبت کنی؛ اما به طرف تلفن دویدی!

در عوض به دوستت تلفن کردی تااز آخرین شایعات با خبر شوی!

تمام روز با صبوری منتظر بودم!

با آن همه کارهای مختلف گمان می کنم که اصلاً وقت نداشتی با من حرف بزنی!

متوجه شدم قبل از نهار هی دور و برت را نگاه می کنی!

 شاید چون خجالت می کشیدی که با من حرف بزنی، سرت را به سوی من خم نکردی!
تو به خانه رفتی!

به نظر می رسید که هنوز خیلی کارها برای انجام دادن داری!

 بعد از انجام دادن چند کار، تلویزیون را روشن کردی. نمی دانم تلویزیون را دوست داری یا نه؟

 در آن چیزهای زیادی نشان می دهند و تو هر روز مدت زیادی از روزت را جلوی آن می گذرانی!

در حالی که درباره هیچ چیز فکر نمی کنی و فقط از برنامه هایش لذت می بری!

باز هم صبورانه انتظارت را کشیدم و تو در حالی که تلویزیون را نگاه می کردی، شام خوردی؛ و باز هم با من
صحبت نکردی!

 موقع خواب...، فکر می کنم خیلی خسته بودی. بعد از آن که به اعضای خانواده ات شب به خیر گفتی

 به رختخواب رفتی و فوراً به خواب رفتی!

 اشکالی ندارد!

 احتمالاً متوجه نشدی که من همیشه در کنارت و برای کمک به تو آماده ام!

من صبورم!

 بیش از آنچه تو فکرش را می کنی!

 حتی دلم می خواهد یادت بدهم که تو چطور با دیگران صبور باشی!

من آنقدر دوستت دارم که هر روز منتظرت هستم!

منتظر یک سر تکان دادن، دعا، فکر، یا گوشه ای از قلبت که متشکر باشد!

خیلی سخت است که یک مکالمه یک طرفه داشته باشید!

خوب، من باز هم منتظرت هستم!

 سراسر پر از عشق تو...به امید آنکه شاید امروز کمی هم به من وقت بدهی!

 روز خوبی داشته باشی

سه شنبه 30 آذر 1389 - 10:18:02 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://hamy.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 28 شهریور 1390   12:45:51 PM

سلام به شما تبريك ميگم به خاطر اين تخيلات عالي

اما خانم گلم فكر نميكني كمي درباره خدا بد نوشتيچون خدا به اين چيزا نياز ندارد

ali

alipoya

http://ali poya.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 26 اردیبهشت 1390   3:38:19 PM

سلام مطالب جالبي بود اما نامه خدا..... واقعا عالي بود و تامل برانگيز ازتون ممنونم 

 

http://eissamatein.baxblog.com

ارسال پيام

شنبه 23 بهمن 1389   3:17:37 PM

انسان مانند هواپیمای 3 متوره است

موتور سمت راست ارتباط با خدا  متور سمت چپ ارتباط با خود (اعتماد به نفس) موتور وسط ارتباط با خدا

در صورت روشن بودن این 3 موتور انسان اوج میگیرد

http://eissamatein.baxblog.com

ارسال پيام

جمعه 22 بهمن 1389   10:24:46 PM

سلام انقدر زیبا نوشتی بعد از خواندن مو بر اندمم راست شد مایلم در لیست دوستان شما باشم